***موضوع ششم: مصراع، بیت، قافیه و ردیف ***. هراس دلواپسان از کاندیداتوری محسن هاشمی در انتخابات ۱۴۰۰ مشهود است و از هر موضوعی برای تخریب او بهره میبرند. مانند: نور و روشنایی، جهل و نادانی ، صداقت و راست گویی، علم و دانش، صبر و شکیبایی، تند و سریع، غم و اندوه، منحوس و شوم، خانه و سرا و ... 6- همخانواده: همخانواده مخصوص واژه هایی است که از زبان عربی وارد زبان فارسی شده اند و دارای ریشه ی فعلی برمبنای سه حرف اصلی هستند: مانند: حکیم – حکم – احکام –محکوم ( ریشه ی فعلی : ح – ک – م ), عالم – تعلیم – علوم – معلّم –معلوم – اعلام – علاّمه ( ریشه فعلی : ع –ل – م ), صادق – تصدیق – مصدّق – صدیق –صدّیق – صدیقه ( ریشه ی فعلی : ص – د – ق ). **کنایه چیست؟ ** * کنایه پوشیده سخن گفتن است و در اصطلاح به سخنی گفته می شود که دارای دو معنی نزدیک و دور باشد. * فعل های امر تنها با دوم شخص مفرد ( ضمیر : تو ) و دوم شخص جمع ( ضمیر: شما ) به کار می روند. اگر نی به نالهٔ پُر سوز و گداز میافتد، به سبب عشقی است که در آن افتاده و موجب نوای غمگین در آن شده است و اگر باده میجوشد، آن هم به واسطهٔ جوشش و مستی آفرینی عشق است.آتش عشق: اضافهٔ تشبیهی / جوشش عشق: اضافهٔ استعاری / نی و می: جناس ناهمسان اختلافی / بیت ترصیع دارد. ای نیسم سحر آرامگه یار کجاست منزل آن مه عشق کش عیّار کجاست؟ ((حافظ )). در بیت بالا حافظ یک مصراع از رودکی را در ضمن غزل خود آورده است. 4- ادات تشبیه: (رکن چهارم) واژه یا واژه هایی که نشان دهنده ی پیوند شباهت است ؛ از قبیل : چو ، چون ، مثل ، مانند ، به سان ، هم چون ، پنداری ، گویی و ... * مثال : ((آه چه آرام و پر غرور گذشت / زندگی من چو جویباری غریبی / در دل این جمعه های ساکت متروک )), گرت ز دست بر آید چو نخل باش کریم ورت ز دست نیاید چو سروو باش آزاد ((سعدی)), =====================================================================================================. 4- گاهی جمله ی ما، نهاد و گزاره آن هر دو از چند کلمه درست شده اند. نی از جدایی خود از عالم بالا شکایت میکند.نی (استعاره از مولانا یا انسان آگاه) - حکایت و شکایت (جناس ناقص), کز نیستان تا مرا ببریدهاند در نفیرم مرد و زن نالیدهاند. حداقل ابیات آن پانزده بیت و حداکثر تا شصت، هفتاد بیت می رسد. مانند: مردم ایران: ایرانیان ، مردم همدان: همدانیان و ... * نکته ی مهم: برخی از کلمات مفردی که به (ان) پایان یافته باشند ولی نمی توان آن ها را با علامت (ان) جمع بست. (( یعنی نمی توان را دوباره جمع بست.)). جمع مکسّر قابل جمع بستن نیست. سینه خواهم شرحه شرحه از فراق تا بگویم شرح درد اشتیاق, برای بیان درد اشتیاق، شنوندهای میخواهم که دوری از حق را ادراک کرده و دلش از درد و داغ فراق سوخته باشد.سینه: مجازاً دل عاشق / شرحه و شرح: جناس ناهمسان افزایشی / واج آرایی صامت «ش», هر کسی کاو دور ماند از اصل خویش باز جوید روزگارِ وصل خویش, هر کسی که از اصل و مبدأ خود دور افتاده باشد، سرانجام به تکاپو میافتد و روزگار وصال خود را میجوید تا به آن برسد.بیت به آیهٔ شریفهٔ «انّا لِله و انّا اِلَیه راجعون» و حدیث «کُلّ شیءٍ یَرجع الی اَصلِه» اشاره دارد. بیان درد فراق من بیان درد همهٔ هستی است. در مصرع اوّل «نیست باد» به معنی «باد هوا نیست» امّا در مصرع دوم «نیست باد» یک فعل دعایی و به معنای «نابود شود» به کار رفته است. از آن کراهت دارید. 2- مشبّه به : (رکن دوم) کسی یا چیزی که مشبّه ، به آن مانند می شود . توجّه: در اسلوب معادله، هر یک از دو مصراع، استقلال معنایی و نحوی دارند؛ به گونهای که یکی از طرفین، معادل و مصداقی برای تأیید مفهوم طرف دیگر است. ( علی فاعل ) خانواده ی من به مسافرت می روند. 3- جمله ی تعجّبی یا عاطفی:جمله ای است که در آن یکی از عواطف انسانی مانند: خشنودی، خشم، آرزو، دعا، تعجّب، تأسف، نفرت، تحسین و ... را. )کوتاه کردن سخن: کنایه از پایان بردن کلام و سخن نگفتن / پخته و خام: تضاد / پخته: منظور عارف و اصل / خام: آن که راه عشق نسپرد، بیتجربه در عشق / مصرع دوم ضربالمثل است. در بیت بالا شاعر بلم ( قایق ) را به قو تشبیه کرده است و عنصر مشترکی که بین این دو بوده تا شاعر توانسته آن ها را به هم تشبیه کند آرام رفتن است . * بیت: دو نیم بیت یا دو مصراع در کنار هم قرار بگیرند، یک بیت را تشکیل می دهند. * جمع مکسّر : جمعی است که در آن، صورت مفرد در هم شکسته می شود و حروفی اضافه یا کم می گردد. بشنو این نی چون شکایت میکند از جداییها حکایت میکند, به نغمهٔ نی آنگاه که حکایت میکند، گوش بده و توجّه کن. 1- علامت جمع (ان): این علامت برای کلمات مفرد که آن کلمه به یک موجود زنده تعلق دارد. نشانه ی فعل آینده: خواهم –خواهی – خواهد – خواهیم – خواهید – خواهند که به صورت پیشوند به فعل ماضی اضافه می شوند.مانند: خواهیم رفت, ***موضوع نهم : علائم جمع در زبان فارسی و عربی ***, * علائم جمع رایج در زبان فارسی عبارتند از: (ان) ، (ها) و (گان) *. * مصراع: یک نیم بیت را مصراع می گویند. درّ و گهر : مروارید و گوهر و در اینجا کنایه از اشک چشم است. پس همه کس نمیتواند واقعیت آن سخنان را درک کند. مصراع دوم بیان نمونه و تمثیلی است جهت معنای مصراع اول. / نی: استعاره از عشق / آتش است این بانگ نای: تشبیه / باد و باد: جناس تام / آتش مصرع دوم استعاره از عشق / بیت دارای آرایهٔ ذوقافیتین است. منظور مولانا از « اصل خویش » چیست؟ ب. 2- جمله ی پرسشی: جمله ای است که در آن در باره ی کار یا موضوعی پرسشی مطرح می شود و نشانه ی آن علامت پرسش (؟)است. محشررررر بود مرسیییی از مطالب کامل تون , خیلی ممنون عالی و پرتقالی بود محشر و بی نظیر. 3- گاهی جمله ی ما، نهاد آن چند کلمه و گزاره ی آن یک کلمه است. حافظ. چگونه آمد؟ شتابان ، شتابان قید است. مثال : پسوند (( گاه )) به عنوان زمان : شامگاه –صبحگاه – سحرگاه و ... مثال : پسوند (( گاه )) به عنوان مکان : آرایشگاه – خوابگاه– دانشگاه – ایستگاه – فرودگاه – توقّفگاه – تعمیرگاه – درگاه – آزمایشگاه –چراگاه – گذرگاه – آسایشگاه و ... ***موضوع چهارم: تعریف جمله و انواع آن ***. شعر شیر خدا سروده شهریار شاعر معاصر ایرانی در وصف امام علی (ع) است. مولانا در خلق «مثنوی معنوی» و عطاردر سرودن «منطق الطیر» و سعدی در «بوستان» از این قالب بهره گرفته اند.در شعر معاصر می توان از مثنوی «عقاب» دکتر خانلری و «بت شکن بابل» از حمیدی شیرازی نام برد. حافظ نه حد ماست چنین لاف ها زدن پای از گلیم خویش چرا بیشتر کشیم «حافظ». الم و علم، تهدید و تحدید، رازی و راضی، قریب و غریب، سبا و صبا، تعویض و تعویذ، و ... 2- هم نویسه: واژه هایی که شکل نوشتاری یکسان و لی تلفّظ متفاوت دارند: * به عبارت دیگر: از جهت املا یکی، ولی از جهت تلفّظ و معنی متفاوتند. / یار: مسند, سرّ من از نالهٔ من دور نیست لیک چشم و گوش را آن نور نیست, اسرار من در نالههای من نهفته است امّا چشم و گوش ظاهری نمیتواند راز و حقیقت این ناله را دریابد. ، افسوس از این عمر گرانمایه که بگذشت! * مثنوی شعری است که در هر بیت قافیه ی مستقلی آورده می شود؛ یعنی دو مصراع هر بیت قافیه ی جداگانه دارد و قافیه ی بیت بعد تغییر می کند اما وزن همه ی ابیات یکی است. مثال (2): میوه های پاییزی خوردنی هستند. که در پایان جمله قرار می گیرد. ( تکالیف : مفعول ), نکته ی مهم: جایگاه مفعول در جمله: مفعول، معمولاٌ پس از نهاد یا فاعل و پیش از فعل می آید. گریستن مانند ابر بهاری و ناله از سنگ برخاستن خلاف عادت و عرف است. بازگردانی: در این جا عشق وارونه عمل میکند. در این جا پاسخ سئوال ما همان نهاد است و بقیّه ی جمله گزاره است. بابا طاهر همدانی و فایز دشتستانی از مشهورترین دوبیتی سرایان گذشته هستند. معنی واژه ناخن چیست؟ - ناخن به چه معنی است؟ - معنی ناخن در لغت نامه های دهخدا, فرهنگ فارسی, فرهنگ معین, فرهنگ عمید, دانشنامه عمومی, جدول, معنی چیست؟ یعنی چی؟ معنیش چیه؟ الف) کارکرد «را»: حرف «را» در معنای حرف اضافهٔ «برای» به کار رفته است. ای دریده یوسفان را پوستین از راه ظلم باش تا گرگی شوی و پوستین خود دری «سنایی». کلمه های : است ، خورد و معالجه کرد همگی فعل جلمه ها هستند. معنی شعر شیر خدا در کتاب درسی فارسی ششم به زبان ساده و روان همراه با توضیحات و آرایه های ادبی آورده شده است. کنایه معمولا باعث تامل و درنگ و اعجاب خواننده می شود و چون ادعای خود را با دلیل همراه می سازد قدرت قانع کردن تاثیرگذاری بر مخاطب را دارد. بگذار تا بگریم چون ابر در بهاران کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران «سعدی». مانند: به کتابخانه رفته بودم. از نظر وزن و آهنگ یکی هستند و حرف یا حروف آخرشان یکی است، امّا, مثال: (1) علی آن شیر خدا شاه عرب الفتی داشته با این دل شب, مثال: (2) فجر تا سینه ی آفاق شکافت چشم بیدار علی خفته نیافت. نی حدیث راه پر خون میکند قصّههای عشق مجنون میکند, نی، داستان راه خونین عشق را بیان میکند و از قصّههای عاشقانی چون مجنون که سراسر درد و رنج است سخن به میان میآورد.راه پر خون: کنایه از شدّت رنج و سختی راه عشق / بیت تلمیح به داستان لیلی و مجنون دارد. - در کدام بیت درس، شاعر از «اسلوب معادله» بهره گرفته است؟ دلیل خود را بنویسید. (تنها عاشق دلسوخته حال عاشق را درک میکند. به عبارت دیگر: از جهت تلفّظ و املا یکی، ولی از جهت معنی متفاوتند. فارسیونگارش متوسطه2وفنون | آذر ۱۳۹۷ - توضیحات لازم برای درس و خودآزمایی و نکات کنکوری و مباحث آموزشی فارسی و نگارش و علوم و فنون متوسطه2 - . * نکته ی مهم : برای فاعل جمله ای که زنده باشد (( چه کسی؟ یا چه کسانی؟ )) و برای فاعل جمله هایی که غیر زنده باشد،(( چه چیزی؟ یا چه چیزهایی؟ )) می آید. 2- فعل مضارع یا حال: فعلی است که انجام آن در زمان حال صورت گرفته است. * نکته ی مهم : کلمه هایی که ذاتاً مفرد باشند، هیچگاه جمع بسته نمی شوند. بخورد خونی: خون دلی می خورد. 7- چند آوایی : واژه هایی که بنا به ضرورت هایی ( خصوصا در زبان شعر ) به دو شکل تلفّظ می شوند امّا شکل نوشتاری و معنای آن ها یکسان است: مانند: استوار = استوار – استوار ، روزگار = روزگار – روزگار ، یادگار =یادگار – یادگار ، آسمان = آسمان – آسمان ، مستمند = مستمند – مستمند. به شرطی که آن کلمه به (ـه یا ه ) پایان نیافته باشد. «زرد روی شدن»بارز ترین نشانه ی شرمندگی و بی نصیبی است. خییییییییلللللییییی خوبههههه من که شگفت زده شدم. ابر و باد و مه خورشید و فلک در کارند تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری ((سعدی )). تفاوت معنایی « پرده » را در بیت « نی حریف هر که از یاری برید / پرده هایش پرده های ما درید » بیان کنید در میان شاعران گذشته ابن یمین و انوری مشهور ترین قطعه ها را سروده اند و در میان شاعران معاصر می توان باز پروین اعتصامی، ملک الشعرای بهار و ایرج میرزا نام برد. می پرسیم ، چه چیزهایی خوردنی هستند؟ جواب: میوه های پاییزی. علی نهاد است و به بازار رفت، گزاره ی جمله. حافظ. یکی از محبوب ترین قالب های شعری در بین شاعران ایران، رباعی است. یکی قطره باران ز ابری چکید خجل شد چو پهنای دریا بدید, که جایی که دریاست من کیستم گر او هست حقا که من نیستم, سپهرش به جایی رسانید کار که شد نامور لؤلؤ شاهوار, تواضع کند هوشمند گزین نهد شاخ پر میوه سر بر زمین. نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک میباشد. گل به انسان تشبیه شده و خندیدن که صفت انسانی است به گل نسبت داده شده است. آمدی وه که چه مشتاق و پریشان بودم تا برفتی ز برم صورت بی جان بودم, نه فراموشیم از ذکر تو خاموش نشاند که در اندیشه ی اوصاف تو حیران بودم, بی تو در دامن گلزار نخفتم یک شب که نه در بادیه ی خار مغیلان بودم, زنده می کرد مرا دم به دم امید وصال ورنه دور از نظرت کشته ی هجران بودم, به تولای تو در آتش محنت چو خلیل گوییا در چمن لاله و ریحان بودم, تا مگر یک نفسم بوی تو آرد دم صبح همه شب منتظر مرغ سحرخوان بودم, سعدی از جور رفاقت همه روز این می گفت عهد بشکستی و من بر سر پیمان بودم. مثال: نرفتم به محرومی از هیچ کوی چرا از در حق شوم زرد روی «سعدی». در ادامه به بررسی معنی درس نی نامه، مفهوم کلی شعر نی نامه، معنی کلمات (قلمرو زبانی درس نی نامه) و آرایه های ادبی شعر نی نامه خواهیم پرداخت. - در بیت اول کلمه های (( بود)) و (( بود )) و در بیت دوم مکن و مکن ردیف هستند. - گاه نهاد در جمله حذف می شود. نی، حریف هر که از یاری بُرید پردههایش پردههای ما درید. برای چشم و گوش آن نور نیست. ۳- بیت زیر را با توجّه به موارد «الف» «ب» بررسی کنید. الف)در ره عشق نشد کس به یقین محرم راز هر کسی بر حسب فکر گمانی داردمفهوم: هر فردی، حقیقت عشق را نمیفهمد و هر کس بر اساس تصوّر و گمان خود دربارهٔ آن سخن میگوید. معنی تمام درس های فارسی دهم با جواب قلمرو ها, معنی شعر و کلمات درس ششم فارسی دوازدهم + توضیح آرایه ها و جواب قلمرو ها (نی نامه), معنی شعر و کلمات درس اول فارسی یازدهم + توضیح آرایه ها و جواب قلمرو ها (نیکی), معنی شعر و کلمات درس اول فارسی دهم + توضیح آرایه ها و جواب قلمرو ها (چشمه و سنگ), معنی شعر و کلمات درس هفتم فارسی دوازدهم + توضیح آرایه ها و جواب قلمرو ها (در حقیقت عشق), معنی شعر و کلمات درس اول فارسی دوازدهم + توضیح آرایه ها و جواب قلمرو ها (شکر نعمت), معنی شعر و کلمات درس پنجم فارسی دوازدهم + توضیح آرایه ها و جواب قلمرو ها (دماوندیه), معنی شعر و کلمات درس نهم فارسی دوازدهم + توضیح آرایه ها و جواب قلمرو ها (کویر), معنی شعر و کلمات درس هشتم فارسی دوازدهم + توضیح آرایه ها و جواب قلمرو ها (از پاریز تا پاریس), معنی شعر و کلمات درس سوم فارسی دوازدهم + توضیح آرایه ها و جواب قلمرو ها (آزادی), معنی شعر و کلمات درس دوم فارسی دوازدهم + توضیح آرایه ها و جواب قلمرو ها (مست و هشیار). 1-اغراق از اسباب زیبایی و مخیل شدن شعر و نثر است و بدین وسیله شاعر معانی بزرگ را خرد و مفاهیم کوچک را بزرگ جلوه می دهد به شکلی که غیرممکن را طوری ادا نماید که ممکن به نظر آید. ۲- با توجّه به دو بیت زیر از مولوی، آیا میتوان «دیر شدن» و «بی گاه شدن» را معادل معنایی یکدیگر دانست؟ دلیل خود را بنویسید. مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو یادم از کشته ی خویش آمد و هنگام درو ((حافظ )). ذهن ما از معنای اولیه و نزدیک به معنی دور منتقل می شود. * مراعات نظیر در واقع تناسب معنایی بین واژه های سخن ادبی است. ( من کتابخانه رفته بودم. مثال: سعدی، اگر عاشقی کنی و جوانی عشق محمّد بس است و آل محمّد (( بیت )), * قافیه: به کلماتی گفته می شود که در آخر مصراع های هر بیت می آیند. سعدی در بیت بالا آیه ای از قرآن مجید را تضمین کرده است. *اغراق ادعای وجود صفتی در کسی یا چیزی که بر اساس عرف و عادت معمول پذیرفته نیست. این واژه ها از دشواری های. برای درک آن باید انسان وجود را از اوهام خالی کند. این قالب شعری و وزن آن را مرحوم ملک الشعرای بهار یادآور اوزان شعری دوران ساسانیان می داند. مانند : دانشمند – مردانه – بی وفا – سرتاسر – کتابخانه – پیامبر – کار گر – لغت نامه و ... 3- اسم جمع : به اسمی گفته می شود که در ظاهر مفرد بوده و علامت جمع نداشته باشد ولی در معنی جمع بوده و بر بیش از یکی دلالت کند. مثال: ماه فرو ماند از جمال محمّد (( مصراع اول )) سرو نباشد به اعتدال محمّد (( مصراع دوم )). * در شعر گذشتگان کمتر شاعری را می توان یافت که از تشبیه و زیبایی های آن بهره نبرده باشد ؛ امّا آن چه در شعر معاصر جلب توجّه می کند تازگی تشبیهات است که نشان دهنده ی دید نو و کشف رابطه های تازه در پدیده هاست . اگر به کوی تو باشد مرا مجال وصال رسد به دولت وصل تو کار من به اصول . 1- اسم ساده : به اسمی گفته می شود که از یک جزء معنی دار ساخته شده باشد و نتوان آن را به دو جزء یا بیشتر تقسیم کرد. / اصل و وصل: جناس ناهمسان اختلافی, من به هر جمعیّتی نالان شدم جفت بدحالان و خوشحالان شدم, موسیقی هم مرهم دلهای پریشان است و هم مرهم دلهای کمالجو از فراق است.بدحالان و خوشحالان: تضاد و مجاز از همهٔ انسانها, هر کسی از ظنّ خود شد یار من از درون من نجست اسرار من, جدایی روح عارف از نیستانِ ملکوت که آرزو دارد خود را از این تبعیدگاه دنیای حسی به عالمی که منشأ اوست برساند. می پرسیم چه کسی به بازار رفت؟ جواب : علی. بله، میتوان آنها را معادل هم دانست؛ زیرا هر دو، مفهوم «تباه و تمام شدن» وجود دارد و میتوان به جای هر دو معادل «تمام شدن» را آورد. غزل شعری است که مصراع اول آن با مصراع های زوج ابیات دیگر هم قافیه می شود. 1- گاهی جمله ی ما، نهاد و گزاره ی آن هر دو فقط از یک کلمه درست شده اند. ( سیب : مفعول ) حمید و حسین تکالیف خود را به موقع انجام دادند. مثنوی که آن را« مزدوج» هم می گویند به معنی «دوتایی» است و این نامگذاری با ساختار این قالب شعری هماهنگی دارد. مهدی اخوان ثالث، سیاوش کسرایی، قیصر امین پور، حسن حسینی و هوشنگ ابتهاج از دوبیتی سرایان شعر معاصر به شمار می روند. / زیر پا گذاردن: کنایه از دیدن و عبور کردن / دریا: استعاره از جهان آفرینش / بی کران: کنایه از پهناور / به پایان دریای بی کران رسیدن: متناقض نما. / بیت دارای تمثیل و اسلوب معادله است. هم چنین فخرالدین اسعد گرگانی در «ویس و رامین»، نظامیدر «خمسه»ی خود و خاقانی و سنایی برای سرودن داستان ها و تمثیلات خود رویکرد ویژه ای به این قالب داشته اند.